- جاه طلبی
- پایه خواهی بیشخواهی خواستاری رسیدن بمقامات و درجات عالی
معنی جاه طلبی - جستجوی لغت در جدول جو
- جاه طلبی
- علاقه مندی به کسب مقام و شهرت
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
مقام خواه، منصب جو
کسی که برای رسیدن به مقام و مرتبۀ بلند کوشش کند، خواهان جاه و مقام
کار خواهی دلیری جنگجویی جستجوی برای کار، کار زار طلبی شجاعت بهادری
طلب مراد و مقصود کامجویی. طلبی عیاشی
خواستن نان، درپی کسب روزی بودن، مال دوستی پول پرستی، گدایی
طلب نام شهرت طلبی: نامجویی دولت آزموده دهمی بی شک ترا نامجویی راچودولت نیست هیچ آموزگار. (مسعودسعدلغ)، منصب جوییجاه طلبی، شجاعتدلاوری
Belligerence, Hawkishness
воинственность
Streitlust, Kriegsfreudigkeit
войовничість , воїнственність
wojowniczość
交战 , 好战
beligerância, belicismo
belligeranza, bellicosità
beligerancia, belicismo
belligérance, bellicisme
vijandigheid, oorlogszucht
การชอบทำสงคราม , รักสงคราม
permusuhan, peperangan
عدوانيّةٌ , حماقةٌ
आक्रामकता , युद्धप्रवृत्ति
לוחמניות , לוחמנות
交戦状態 , 戦争好き
호전성 , 전쟁을 좋아함
saldırganlık, savaşçı olma
uchokozi, mapigano
যুদ্ধোন্মত্ততা , যুদ্ধে আগ্রহ
جنگجوئی , جنگ طلبی
جانخواه